موارد استفاده : تحقیق و آموزش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 35 صفحه
شماره فایل :: 578 mg


قسمتی از این مقاله:

رضایت شغلی نوعی نگرش مثبت فرد نسبت به شغلش می باشد كه از عواملی نظیر شرایط محیط كار، نظام سازمانی شغل، روابط حاكم بر محیط و عوامل فرهنگی تاثیر می پذیرد. لذا می توان نتیجه گرفت رضایت شغلی احساس روانی است كه از عوامل اجتماعی نیز متاثر می باشد. به طور كلی رضایت شغلی مجموعه احساسات و عواطفی است كه افراد درباره شغل هایشان دارند. بعضی از تحقیقات انجام شده نشان داده اند كه رضایت شغلی یكی از عوامل تعیین كننده رضایت از زندگی است.

كاركنانی كه رضایت شغلی بالایی دارند نسبت به همكاران شان حساس تر از افرادی هستند كه از كارشان راضی نیستند. رضایت شغلی عزت نفس افراد و شادكامی آن ها را افزایش داده و بیماری های مرتبط با شغل استرس مانند، اضطراب، اندوه و وقت كشی را كاهش می دهد. سه بعد مهم در رضایت شغلی تشخیص داده شده است كه عبارتند از: 1-رضایت شغلی یك پاسخ عاطفی نسبت به شرایط یا وضعیت شغل است. 2-رضایت شغلی اغلب در رابطه با برآورده شدن نیازها و انتظارات تعیین می شود.

3-رضایت شغلی منبعث از چند نگرش به هم وابسته می باشد. به طور كلی می توان نتیجه گرفت كه رضایت و عدم رضایت دو انتهای یك پیوستار نیستند و نیز رضایت یا عدم رضایت به طور یك جانبه نتیجه حقوق و دستمزد كم و زیاد نمی باشد.

اگر چه متاثر ار آن نیز است، اما رضایت شغلی نتیجه تاثیر و تاثر عوامل زیادی نظیر نیازها، علایق،انگیزه ها، نگرش و شخصیت افراد از یك طرف و مختصات شغلی نظیر محیط كار جو، سازمانی ،فرهنگ سازمانی، و نیز مدیریت از طرف دیگر می باشد. چنان چه این عوامل موید یكدیگر باشند موجب ایجاد حالتی می شود كه فرد در خود احساس رضایت كند(شهبازی و همكاران،1388). دیدگاه ها و مفهوم ساز یهای متعدد و گاه متناقضی درباره تعریف رضایت شغلی شکل گرفته و توسعه یافته است.

برخی از صاحب نظران هم چون هرزبرگ رضایت شغلی را دارای دو بُعد دانسته اند. یک بعد عوامل و شرایطی است که فقدان آن ها فقط موجب عدم رضایت می گردد. مانند طرز تلقی و برداشت کارکنان، شیوه اداره امور، خط مشی های سازمان، ماهیت و میزان سرپرستی، امنیت کاری، شرایط کاری، مقام و منزلت، سطح حقوق و دستمزد، استقرار روابط متقابل دو جنبه، مدیران، همگنان و مرئوسان و زندگی شخصی کارکنان.

هرزبرگ این موارد را عوامل بهداشتی یا مؤثر در حفظ وضع موجود یا عوامل بقاء می نامند و معتقد است که نبود این عوامل ممکن است چنان کارمندان را دچار عدم رضایت سازدکه سازمان را ترک کرده و موجودیت آن را به مخاطره اندازد. بعد دوم، عوامل مؤثر در ایجاد انگیزه هستند که وجود آن ها موجب انگیزش و رضایت افراد و فقدان آن ها باعث عدم رضایت ضعیفی می گردد.

به نظر هرزبرگ عوامل مؤثر در ایجاد انگیزه عبارت است از موفقیت کاری، شناخت و قدردانی از افراد وکار آن ها، پیشرفت و توسعه شغلی، رشد فردی و ماهیت کار و وظایف محوله(Beishekeev,2001).

ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.