قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 43 صفحه
بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 489 را دانلود کنید.
اتكینسون و اتكینسون (1989) چهار دیدگاه مربوط به سلامت روان را به شرح زیر بیا ن داشته است: 1- بهنجاری به صورت سالم بودن: اساسا روش برخورد سنتی طبی - روانپزشكی با تندرستی و بیماری است. اكثر پزشكان بهنجاری را با سالم بودن معادل تلقی نموده و سلامتی را پدیده ای تقریبا عمومی می شمارند. رفتار زمانی در حدود متعادل و مطلوب و در یك كلام نرمال تلقی می شود كه فاقد پسیكو پاتولوژی آشكار بوده باشد.
اگر رفتار را درجه بندی كنیم، بهنجاری بخش عمده طیف را اشغال كرده و ناهنجاری قسمت كوچك باقی مانده را به وجود خواهد آورد؛ با این مدل سنتی تعریف بهنجاری با كار طبیعی قرین است كه سعی می كند بیمارش را از علائم و نشانه های قابل مشاهده رها كند.
برای این پزشك فقدان علائم و نشانه ها معدل سلامتی است. جان رومانو ، معتقد است كه شخص سالم كسی است كه به طور متعادل و متوسط از درد بی جهت، ناراحتی و ناتوانی رها است. 2- دیدگاه دوم: سلامت روان را تركیب هماهنگ و مطلوب اجزاء گوناگون دستگاه روانی تلقی می نماید كه منجر به عملكرد ایده آل می گردد.
چنین تعریفی آشكارا زمانی پیش كشیده می شود كه روانپزشكان یا روانكاوان در مورد شخص ایده آل و یا در مورد ملاك های درمان موفقیت آمیز صحبت می كنند و سر نخ چنین بر خوردی آشكارا به زیگموند فروید می رسد (اتكینسون و اتكینسون، 1986 به نقل از سعادتمند، 1376). 3- بهنجاری به صورت متوسط:این دیدگاه معمولا در مطالعات هنجاری رفتار بكار گرفته می شود و متكی بر اصل ریاضی و منحنی زنگوله شكل است. در این روش حدود وسط بهنجار شمرده شده و قطب ها انحرافی تلقی می شود.
روش هنجاری متكی براین اصل آماری، هر فرد را بر حسب ارزیابی كلی و مجموع نمرات توصیف می كند. تغییر پذیری فقط در متن مجموع گروها توصیف می شود، نه در مورد یك فرد. هر چند این روش در روانشناسی و زیست شناسی بیشتر از روان پزشكی مورد استفاده قرار می گیرد.
4- دیدگاه چهارم در مورد سلامت روان:، محصول نهایی سیستم های متعامل است؛ بر اساس این تعریف، تغییرات زمانی برای تكمیل تعریف بهنجاری ضرورت اساسی دارد به عبارت دیگر، دیدگاه بهنجاری به صورت فرایند به جای اینكه تعریف مقطعی باشد روی تغییرات یا فرایندها تاكید می كند (اتكینسون و هیلگارد،1989).
ادامه دارد ...