قابل استفاده در: مقاله نویسی و انجام پژوهش های علمی
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 40 صفحه
بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 484 را دانلود کنید.
هویت مؤلفه های متعددی دارد(روگو ،مارسیا، و سلوگوسکی ،1983)- شامل ویژگی های جنسی، اجتماعی، فیزیکی، روان شناختی، اخلاقی، آرمانی، و شغلی – که مجموعاً کلیت فرد را می سازند. به این ترتیب، افراد ممکن است به لحاظ ویژگی های فیزیکی، قیافه و هیکل یا جنسیت زیست شناختی و ایفای نقش جنسیتی یا مهارت در تعاملات اجتماعی و عضویت در گروه ها یا انتخاب شغل و پیشرفت یا صف بندی سیاسی، تمایلات مذهبی، اخلاقی، ارزش، و فلسفه و یا هویت قومی(فینی و آلید پوریا ، 1990)، خصوصیات شخصیتی، سازگاری روان شناختی و سلامت روان از دیگران متمایز باشند. هویت مقوله ای فردی و شخصی است: هویت تنها به « من» محدود نمی شود، بلکه دارای بعد اجتماعی و اشتراکی است، و «ما»ی درون گروه ها را نیز در بر می گیرد(هور ، 1991).
نوجوانانی که خود را می پذیرند و هویت مثبتی برای خود قائلند به لحاظ روانی از افرادی که هویتی منفی دارند و به خود علاقه ای ندارند، سالمترند. برخی از مؤلفه های هویت قبل از بقیه تثبیت می شوند(دیلاس و جرنیگان ، 1990). به نظر می رسد که مؤلفه های فیزیکی و جنسی خود پیش از بقیه صورت بندی می شوند.
در نوجوانی اولیه، نوجوان به تصویر بدن و هویت جنسی خود می پردازد. در مرحله ی بعد، انتخاب شغل و ارزش های اخلاقی و آرمانی او را به خود مشغول می کند. پرداختن به مقوله ی هویت اجتماعی نیز از مؤلفه هایی است که در مراحل مقدم فرایند رشد نوجوانی صورت می گیرد(رایس، 2004، ترجمه ی فروغان، 1391).
هویت شغلی، آرمانی و اخلاقی تدریجاً صورت بندی می شوند. پس از آن نوجوان به مرحله ی عملیات صوری رشد شناختی رسید، می تواند به شیوه ای منظم به کاوش در آرمان ها و مشاغل مختلف بپردازد. کاوش در گزینه های مختلف شغلی فوری ترین و عینی ترین وظیفه ی نوجوان در زمان انتخاب برنامه ی دبیرستانی و تصمیم گیری در مورد ادامه ی تحصیل پس از اتمام دوره ی دبیرستان خواهد بود(کروگر، 1993).
آرمان های سیاسی و مذهبی معمولا در مرحله ی نوجوانی دیررس، خصوصاً در سال های کالج آزموده می شوند، ولی از سوی دیگر، احتمال دارد که در طی دوره ای چند ساله در بزرگسالی صورت بندی نهایی خود را پیدا کنند(بلوستاین و پالادینو ، 1991).در ابتدا، رفتار تحت سلطه ی عوامل بیرونی قرار دارد؛
فرد به مطالبات موقعیتی نسبتاً اضطراری و وادارسازی های دیگران واکنش نشان می دهد یا از آنها فرمان می برد. هنگامی که درون فکنی صورت می گیرد، افراد استانداردها، اهداف و ارزش های افراد مهم زندگی خود، از جمله والدین، را درونی کرده، بازنمایی می کنند.
در این موارد فرد ممکن است ارزش های درون فکنی شده را به طور کامل از آن خود نداند؛ و انگیزه ی اعمال و رفتار او را مسائلی نظیر احساس گناه، اضطراب، و تأیید درونی تشکیل دهد. بر عکس، یکپارچگی هنگامی حاصل می شود که فرد ارزش ها و استانداردها را در بطن حس خویشتن اش جذب می کند به طوری که استانداردها ارزشی شخصی پیدا می کنند و اعمال فرد نیز جنبه ای ارادی و خودگردان می یابد. رشد هویت با خودگردانی مرتبط و در این ارتباط با درونی شدن استانداردها و فرایندهای تنظیم کننده تأیید اجتماعی متناسب است(برزونسکی، 1997).
ادامه دارد ...