مفهوم اضطراب اجتماعی باعث سردرگمی دانشمندان در طول تاریخ شده است.

برای دسترسی به فایل ورد WORD این مقاله ، بعد از پرداخت حق اشتراک فایل شماره 132 را دانلود کنید.

مفهوم اضطراب اجتماعی

مفهوم اضطراب اجتماعی باعث سردرگمی دانشمندان در طول تاریخ شده است. داروین (1998/1872) به بحث در این باره پرداخته که انسان ها چطور می توانند از مورد توجه دیگران قرار گرفتن در حالیکه دچار فقدان کلی اعتماد به نفس در موقعیت های غیراجتماعی نیستند ابراز ترس کنند. به علاوه داروین اظهار داشته که این ترس می تواند با سرخ شدن و ابرام شدید در پنهان کاری توأم باشد. در عمل افراد اقدام به پنهان کردن چهره خود و اجتناب از تماس چشمی مستقیم می کنند و یا این که یک استراتژی جبرانی را به صورت تماس چشمی نامناسب اتخاذ می کنند.

بعدها یانگ (1923) دو نوع نگرش را معرفی کرد که بر پایه ی دو اصل متناقض استوار بودند: درون گرایی و برون گرایی. و این درون گرایی بود که افراد کمرو و منزوی اجتماعی را در بر می گرفت، نه برون گرایی. افراد دارای چنین نگرشی از جهان بیرونی ترس داشتند، در مورد خود طرز فکر منفی داشتند، از نظر رفتار اجتماعی شان ناراحت بودند و در احتیاط کاری های غیر ضروری شرکت می کردند. متعاقباً آیزنک و آیزنک (1964) معیار ویژگی شخصیت را بر اساس رویکرد پردازش اطلاعات ساختند. این رویکرد نشان داد که انزوا، درون نگری، محتاط بودن ، نگرانی و دغدغه مشخصه های درون گرایی هستند (آیزنک و آیزنک، 1964).

همان طور که در بخش های بعدی بحث می شود امکان دارد ویژگی های شخصیت در سبب شناسی اضطراب اجتماعی مقصر باشند. با وجود این، فاکتورهای حفظ کننده ی اضطراب اجتماعی عمدتاً بررسی نشده یا تجسم نیافته به جا مانده اند. در واقع پیشرفت های زیادی در رشته های روانپزشکی و روان شناسی حاصل شده اند که طبقه بندی اضطراب اجتماعی از یک ویژگی شخصیت محض تا یک اختلال اضطرابی متمایز را ممکن ساخته اند

ملاک های تشخیصی اختلال اضطراب اجتماعی

کتاب راهنمای تشخیصی و آماری- چاپ دوم (DSM-II): در علم روانپزشکی اضطراب اجتماعی تا سال 1980 که DSM-III (APA,1980) آن را در میان اختلالات اضطرابی جا داد یک اختلال متمایز محسوب نمی شد. با وجود این DSM-II (APA، 1968( تشخیص واکنش انزوایی دوران کودکی را طبقه بندی کرد. این اختلال به واسطه ی کمرویی ،گسلش و مشکل در برقراری روابط میان فردی در کودکان و نوجوانان مشخص می شد. لذا کمرویی یک ویژگی شخصیت محسوب می شود و به احتمال قوی با اختلال شخصیت اجتنابی رابطه ی نزدیک تری دارد.

 

کتاب راهنمای تشخیصی و آماری- ویرایش سوم (DSM-III)

III ملاک های تشخیصی مختص به اضطراب اجتماعی را در بر داشت که شامل ترس اساسی از زیر ذره بین قرار گرفتن یا شرمسار شدن و رفتار اجتنابی مربوطه بودند. مثل سایر اختلالات اضطرابی انتظار می رفت افراد دارای اضطراب اجتماعی ترس خود را غیرمنطقی بدانند. به علاوه مطابق با مفهوم کلی ترس ها، انتظار می رفت اضطراب اجتماعی صرفاً زمانی ناتوان ساز باشد که شخص با عامل ترس خود (موقعیت اجتماعی خاص) مواجه می شد. از این ها گذشته این اختلال نسبتاً نادر قلمداد می شد.

 

کتاب راهنمای تشخیصی و آماری- ویرایش چهارم (DSM-IV)

اصطلاح اختلال اضطراب اجتماعی را معرفی کرد و تشخیص را به ترس از یک یا چند موقعیت اجتماعی بسط داد. به علاوه ملاک های مربوطه شامل قابلیت حمله ی پانیک یا حمله ی هراس در موقعیت های اجتماعی بودند. انتظار می رفت درماندگی و پریشانی باعث وقفه در فعالیت های روزمره یا مشکل زیاد در انجام آنها، در موفقیت شغلی یا تحصیلی و تعاملات اجتماعی بشود. به علاوه این کتاب راهنما تشخیص را در دوران کودکی و نوجوانی که نشانه ها به مدت بیشتر از 6 ماه حضور داشتند به کار گرفت. در ضمن سنخ یا گونه ی تعمیم یافته اضطراب اجتماعی نیز معرفی شد. این سنخ پیش فرض ترس در بیشتر موقعیت های اجتماعی را داشت و متخصصین بالینی باید تشخیص اضافی اختلال شخصیت اجتنابی (AVPD) را لحاظ کنند. اما این کتاب راهنما مشخص نکرد که منظور از «بیشتر موقعیت های اجتماعی» چه بوده است.

علاوه بر این DSM-IV در متن خود یک دور باطل تشکیل دهنده یا اضطراب انتظار، یعنی تمرکز بر روی افکار منفی و حواس بدنی منفی و تفسیرهای اجتماعی منفی را نیز پیشنهاد کرده است (APA, 1994)، و بالاخره مسائل فرهنگی نظیر ترس از مسبب توهین به دیگران شدن که در ژاپن زبانزد است معرفی شدند. در میان سایر اختلالات، تشخیص افتراقی با اختلال هراس به همراه گذر هراسی یا بدون آن مرتبط بود اما اضطراب جدایی در کودکان تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی را از دور خارج کرد. به علاوه کتاب راهنما پیشنهاد داد که تشخیص اختلال شخصیت اجتنابی می تواند تداخل عمده ای با اختلال اضطراب اجتماعی تعمیم یافته داشته باشد. نسخه ی بازنگری و اصلاح شده (APA, 2000) DSM-IV-TR شامل تغییری در ملاک های تشخیصی اضطراب اجتماعی نبود. یک به روز سازی مرتبط با ویژگی های همراه و همبودی بیماری در متن وجود داشت.

 

کتاب راهنمای تشخیصی و آماری- ویرایش پنجم (DSM-V)

پیشرفت های اخیر در رشته های روان داروشناسی و روان شناسی به یافته هایی ختم شده اند که می توانند مفهوم اضطراب اجتماعی در چاپ جدید DSM (مه 2013) را تغییر دهند. به عنوان مثال شماری از دانشمندان پیشنهاد دادند اختلال اضطراب اجتماعی زیر آستانه گنجانده شود تا به عنوان یک اختلال یک بُعدی مفهوم اضطراب اجتماعی را مورد تأکید قرار دهند (فیلهو، هتم، فراری، ترزسنیاک، مارک و ان سانتوز، 2010).

استین، اونو، تاجیما و مولر (2004) تا آنجا پیش رفته اند که یک مفهوم متحد اختلالات طیف اضطراب اجتماعی را پیشنهاد دادند. این شامل ترس های اجتماعی، اجتناب، دغدغه های جسمی ، اختلال کارکرد عاطفی و کمبودهای اجتماعی می باشد. مثلاً اختلال بدشکلی بدن و سندرم جدید مرجع پویایی ، اختلال در خوردن و اختلالات شخصیتی که تأثیر شدیدی بر روی مردم آمیزی افراد مثلاً مردم آمیزی افراطی در اختلال ویلیامز و مردم آمیزی تفریطی در اختلال شخصیت اسکیزوئید هم می توانند در این طیف گنجانده شوند.

بر اساس مرور شواهد مرتبط با ملاک های تشخیصی اضطراب اجتماعی (بوگلز، آلدن، بیدل، کلارک، پین، استین و همکاران ،2010) و مسائل فرهنگی مربوطه (لیوایز- فرناندز، هینتون، لاریا، پاترسون، هافمن، کرسک و همکاران ، 2009) تغییرات زیر پیشنهاد شده اند:

• استفاده از اصطلاح اختلال اضطراب اجتماعی (با اضطراب اجتماعی در پرانتز)

• حذف ملاک بازشناسی ترس به عنوان غیرمنطقی؛ به جای آن متخصصین بالینی می توانند ترس به عنوان «خارج از نسبت» را با در نظر گرفتن بافت فرهنگی شخص برآورد کنند. • گنجاندن ترس از توهین به دیگران

• حذف زیر گونه تعمیم یافته و استفاده از اضطراب عملکرد به عنوان یک تصریح یا مشخص کننده .

ترس ها بر طبق موقعیت های اجتماعی: تعاملات اجتماعی، تحت نظر بودن، و تکالیف عملکردی گروه بندی می شوند.

• گنجاندن موتیسم یا گنگی گزینشی به عنوان ابزار رفتاری (اجتناب) اختلال اضطراب اجتماعی در نوزادی و اوایل کودکی.

• به واسطه ی دغدغه های مربوط به دست کم گرفتن مشکلات میان فردی مهم در اختلالات شخصیتی پیشنهاد شد اختلال شخصیت اجتنابی یک تشخیص مجزا باقی بماند.

• طول مدت (احتمالاً 6 ماه) که برای تمام سنین به کار خواهد رفت.

• حذف ذکر نام حملات هراس

• گنجاندن مقیاس شدت و بالاخره گنجاندن بحث در مورد رابطه بالقوه ی بین اختلال اضطراب اجتماعی و اختلال بدشکلی بدن و بین اضطراب اجتماعی و طبقه بندی جدید سندرم مرجع پویایی پیشنهاد شد.

دهمین بازنگری و اصلاح طبقه بندی بین المللی بیماری ها (ICD-10)

ICD-10 (سازمان بهداشت جهانی(WHO)، 1992) اضطراب اجتماعی گسسته درباره ی موقعیت های اجتماعی خاص و اضطراب اجتماعی منتشر درباره ی بیشتر موقعیت های اجتماعی را متمایز کرده است. ICD-10 نیز مثل DSM-IV به شرح مفصل ماهیت یا میزان موقعیت های اجتماعی لازم برای تشخیص سنخ منتشر نپرداخته است. با این حال کتاب راهنما متذکر شد این موقعیت ها باید خارج از محفل خانوادگی باشند. این می تواند مختص به افراد دارای اضطراب اجتماعی باشد که در گردهمایی خانوادگی و در روابط نزدیکی فامیلی با ناراحتی مواجه می شوند.

خلاصه اینکه ملاک های تشخیص اضطراب اجتماعی عبارت بودند از: 1) این که علت اولیه نشانه ها اضطراب، و نه هذیان و افکاری وسواسی باشد. 2) این که نشانه ها در وهله اول با موقعیت اجتماعی مرتبط باشند. 3) اجتناب اجتماعی. شرح حال جزء به جزء علائم اضطراب اجتماعی در ملاک های تشخیصی ICD-10 برای پروتکل های تحقیقاتی (سازمان بهداشت جهانی، 1993) یافت می شوند. این کتاب راهنما صریحاً ترس از جلب توجه دیگران و شرمسار شدن و همینطور اجتناب معنی دار را الزام آور کرده است. به علاوه این کتاب راهنما نشانه های اختصاصی اضطراب نظیر سرخ شدن و لرزیدن و همینطور ترس از استفراغ کردن را فهرست کرده و ایجاب نموده که فرد ترس را غیرمنطقی شناخته باشد.

ملاک های اضطراب اجتماعی در ICD-10 به ظاهر شبیه به ملاک های DSM-IV (1994) هستند. اما ICD-10 بر خلاف DSM-IV سنخ ترس و واکنش های روان شناختی را مشخص کرده است. به علاوه ICD-10 طبقه بندی های جداگانه ای را برای اختلال اضطراب اجتماعی بزرگسالی و کودکی به کار بسته است. چنین تفاوت هایی این سؤال را پیش آوردند که آیا میزان شیوع تحت تأثیر ملاک های تشخیصی به کار رفته در هر مطالعه قرار گرفته یا خیر. به عنوان مثال روچا، ورکارو، یوچوآ و لیماکاستا (2005) مصاحبه های بالینی کامپیوتری شده ای را برای تشخیص اضطراب اجتماعی در نمونه ای از 1221 برزیلی بالای 18 سال انجام دادند. مؤلفان دریافتند که درصد تشخیص های مبتنی بر ملاک های DSM-III-R به طرز معنی داری بیشتر از آن بر اساس ملاک های ICD-10 ، بدون در نظر گرفتن جنس بود.

زیرگروه های اختلال اضطراب اجتماعی (SAD)

تشخیص SAD در DSM-IV (انجمن روانپزشکی امریکا، APA ، 1994) مشخص سازی نوع تعمیم یافته ای از SAD با تعریف ترس از بیشتر موقعیت های اجتماعی را منظور کرده است. با وجود این تقسیم بندی اختلال اضطراب اجتماعی به چند زیرگونه مورد بحث و جدل قرار دارد (ویتچن و فهم، 2003؛ وریند، بکر، مییر، میشل و مارگراف، 2007) و شواهد و نشانه های روشنی از این زیر گونه ها وجود ندارند (رپی و اسپنس، 2004). به علاوه تعریف دقیقی به طور کاربردی برای زیر گروه های اختلال اضطراب اجتماعی وجود ندارد و از آنجا که تعاریف متفاوتی به کار گرفته می شوند انجام مقایسه بین مطالعات دشوار است. در نتیجه پیشنهاد شده زیر گروه تعمیم یافته در چاپ پنجم آتی DSM حذف شود (بوگلز و همکاران، 2010). با این حال مطالعات اخیر که بر روی زیر گونه هایی به جز زیر گونه تعمیم یافته انجام شده اند، از تقسیم بندی ترس اجتماعی به صورت صحبت کردن در انظار عمومی / عملکرد و تعامل اجتماعی و مشاهده، حمایت می کنند (بلوت، کینت، مایر و وستنبرگ ، 2009؛ بوگلز و همکاران، 2010). بنابراین یک زیر گونه ی عملکردی پیشنهاد شده تا در چاپ بعدی DSM جای زیر گونه ی تعمیم یافته را بگیرد (بوگلز و همکاران، 2010).

زیر گونه های SAD در کودکان و نوجوانان در مقایسه با زیر گونه های بزرگسالان کمتر تحت بررسی قرار گرفته اند (ولتینگ و آلبانو ، 2001). یک مورد استثنایی جدید مطالعه ای است که توسط سامتر، بخورست و وستنبرگ (2009) انجام شد. در مطالعه ی ایشان، ترس اجتماعی به صورت زیر طبقه بندی شد؛ ترس از: (1) صحبت و تعامل رسمی (2) صحبت و تعامل غیر رسمی و (3) مشاهده. با وجود این تقسیم بندی، مؤلفان توانستند به تفاوت های بین گروه های سنی بر اساس نوع ترس پی ببرند. به عبارتی، میزان بیشتر درماندگی و اجتناب در مقایسه با گروه های سنی جوانتر، در رابطه با ترس از صحبت و تعامل رسمی در نوجوانان 17-15 ساله مشاهده گردید. از این رو تقسیم بندی ترس اجتماعی به زیر گونه ها می تواند در شناخت مسیرهای رشدی ارزش ویژه ای داشته باشد.

SAD زیر آستانه

پیشنهاد شده که SAD بر روی پیوستار شدت مبتنی بر شمار ترس ها و یا اجتناب از موقعیت های اجتماعی، بهتر از آنچه مبتنی بر زیر گونه ها باشد مفهومی می شود و کاربرد یک سطح ابعادی در مطالعات تجربی و کار بالینی پیشنهاد شده است (براون و بارلو ، 2005؛ فرمارک ، 2002؛ رپی و اسپنس، 2004). پیشنهاد شده که یک معیار ابعادی در DSM-V به تشخیص هایی که به طور طبقه بندی شده تعریف شده اند، از جمله SAD اضافه شود (براون و بارلو، 2005؛ بوگلز و همکاران، 2010).

به واسطه ی حذف یا اضافه کردن ملاک های آسیب دیدگی، میزان شیوع SAD در مقایسه با سایر اختلالات اضطرابی، به طرز قابل ملاحظه ای در بین مطالعات فرق می کند (براون و بارلو، 2005؛ کانینو، شروت، رابی استیپک، برد، براوو، رامیرز و همکاران ، 2004؛ کارترایت- هاوتون، هاگز و پورتر ، 2003؛ ویچن و فهم، 2003). هر چند آسیب دیدگی یک ملاک تشخیص SAD می باشد اما SAD زیر آستانه ای هم با درماندگی و آسیب دیدگی ارتباط دارد (ایسائو، کنراد، پیترمن، 1999؛ فهم، بیسدو، جاکوبی و فیدلر، 2008؛ ون روی، کریستنسن، گروهالت و کلنچ- آس، 2009). بنابراین گنجاندن نمونه های SAD زیر آستانه ای در زمینه ی تحقیقاتی SAD بجاست.

ترس اجتماعی

ترس اجتماعی جزئی از یک رشد عادی است (اولندیک و هرشفلد - بکر ، 2002). در یک نمونه ی غیربالینی از نوجوانان 17-12 ساله نزدیک به 50 درصد حداقل یک ترس اجتماعی را اعلام کردند (ایسائو و همکاران، 1999). شایع ترین ترس های اجتماعی، ترس در مدرسه از خواندن با صدای بلند در کلاس درس، اجرای موزیک و ورزش یا پیوستن به گفتگو است (کرنی ، 2005). در گروه های بالینی هم، ترس از صحبت در انظار عموم و سایر موقعیت های مدرسه ای به طور شایع اعلام شده اند (بیدل، ترنر، موریس، 1999؛ رائو، بیدل، ترنر، آمرمن، کراسبی و سال ، 2007؛ اشتراوس و لست ، 1993). همانطور که قبلاً گفتیم این که ترس بیشتر در اثر کدام موقعیت ها ایجاد می شود (سامتر، بخارست، وستنبرگ، 2009) و رتبه بندی میزان ترس (رائو و همکاران، 2007) با سن تغییر می کنند.

همه گیرشناسی، شروع، همبودی بیماری و عوامل دموگرافیک

تفسیر مطالعات همه گیر شناسی پس از موارد فوق باید مسائل روش شناختی خاص را مدنظر قرار دهد. مثلاً بعضی از مطالعات از ملاک های DSM-III و برخی دیگر از ملاک های DSM-III-R و DSM-V استفاده کرده اند. هر چند تمام نسخه های DSM بر روی ترس اساسی شرمساری متمرکز شده بودند اما تفاوت های عدیده ای وجود داشت (مثلاً از نظر سنخ های تعمیم یافته و اختصاصی اضطراب اجتماعی، شرط الزامی بینش و غیره) چنین تفاوت هایی می توانند بر میزان شیوع و میزان همبودی بیماری تأثیر گذاشته باشند.

به علاوه استفاده از نمونه اجتماعی یا نمونه ی بالینی هم می تواند بر تعمیم پذیری نتایج تأثیر گذاشته باشد. و بالاخره مطالعات زیادی به بررسی عوامل دموگرافیکی نپرداخته اند که ممکن است بر میزان شیوع تأثیر گذاشته باشند (مثلاً دربرگیری مناطق روستایی و شهری). با این وجود بیشتر مطالعات اطلاعاتی را درباره ی سن و جنس نمونه های خود ارائه کرده اند.

شیوع و تأثیر فرهنگ و سن

بر طبق DSM-V (1994) اضطراب اجتماعی شیوع مادام العمر 3 تا 13 درصدی دارد. در این راستا تکرار بررسی همبودی یا بیماری ملی در ایالات متحده با نمونه از 9282 شرکت کننده انگلیسی زبان شیوع مادام العمر 1/12 درصدی را گزارش کرد (کسلر، برگلاند، دملر، جین، مریکانگاس و والترز ، 2005). علاوه بر این استین و کین (2000) دریافتند که در نمونه ای اجتماعی در ایالات متحده شیوع مادام العمر اضطراب اجتماعی 13درصد بود (7 درصد برای ترس های مختص به صحبت کردن و 9/5 درصد برای اضطراب اجتماعی تعمیم یافته) در حالیکه شیوع یک ساله کلی 7/6 درصد بود.

در هر حال به نظر می رسد در اروپا این میزان پایین تر باشد. در یک نمونه ی اروپایی که شامل 18980 نفر از انگلستان، آلمان، ایتالیا، پرتغال، و اسپانیا بود (99-1994) اضطراب اجتماعی (DSM-V) در 4/4 درصد از جامعه آماری بروز کرد (اوهاین و شاتزبرگ، 2010). شیوع برای ترس های ویژه قدری بیشتر بود (6 درصد برای ترس از صحبت کردن در انظار عموم، نوشتن، یا خوردن در جلو دیگران و 4/5 درصد برای ترس از بیان چیزهای احمقانه یا ناتوانی در جواب دادن به سؤالات).

مطالعات دیگر نشان داده اند که شیوع در کشورهای شرقی و آسیایی کمتر است. مثلاً یک مطالعه ی مبتنی بر اجتماع در ایران 25180 نفر را با توجه به ملاک های DSM-V (1994) از نظر اضطراب اجتماعی غربال کرد. مؤلفان (محمدی، غنی زاده، محمدی و مسگرپور ، 2006) دریافتند که 82/0 درصد از آنها واجد شرایط اضطراب اجتماعی هستند. از این گذشته در یک مطالعه اجتماعی در کره که از ملاک های DSM-III (1980) استفاده کرد فقط 53/0 درصد از جامعه آماری مبتلا به این اختلال بودند. با این وجود DSM-III (APA, 1980) اضطراب اجتماعی را به عنوان ترس از فقط یک موقعیت اجتماعی طبقه بندی کرده است.

 

بر خلاف موارد فوق، مطالعه ای (پاکریو، واسار، آلوجا، سارما و شیلک ، 1998) که در جمهوری ادمورت در نمونه ای (تعداد = 855) اصولاً متشکل از ادمورتی ها و روس ها اجرا شد، شیوع مادام العمر 6/45 درصدی اضطراب اجتماعی را که توسط DSM-III -R تشخیص داده شده بود گزارش کرد (2/44 درصد شیوع یک ماهه و 2/44 درصد شیوع یک ساله).

علاوه بر این ها مطالعه ای که از مقیاس اضطراب اجتماعی لیبوویتز استفاده کرد دریافت که 5/4 درصد یک نمونه از مهندسین و فیزیکدانان نظامی اسرائیلی دارای اضطراب اجتماعی در سطح بالینی بودند (اینکو، لوین، هرمش، دانون، پوره، بن یهودا و همکاران، 2006). این نتایج با فرهنگ کشوری که بیشتر نه شرقی بلکه غربی بود همخوانی داشتند.

محدودیت های روش شناختی این تفاوت ها را توجیه می کنند (مثلاً استفاده از ملاک های تشخیصی متفاوت و روایی و پایایی آنها در تمام فرهنگ ها). در ضمن تفاوت در میزان شیوع می تواند گویای تفاوت های فرهنگی در علائم اضطراب اجتماعی باشد. مثلاً در کشورهای آسیایی مثل ژاپن می توان اضطراب اجتماعی را به ترس افراطی از توهین به دیگران، به جای ترس از ارزیابی، ربط داد. از این گذشته ملکا، لنکستر، آدامز، هوارت و رودریگز (2010) دریافتند که ساختار دو پرسشنامه پر کاربرد برای اضطراب اجتماعی بین نمونه اروپایی- آمریکایی (900 نفر) و نمونه آفریقایی- آمریکایی (376 نفر) فرق داشت. با این حال حتی با وجود ساختارهای جدید، نمره نمونه اروپایی- امریکایی در هر دو پرسشنامه بیشتر از نمونه آفریقایی- آمریکایی بود.

 

ضمناً نشانه هایی موجودند که شیوع با افزایش سن کاهش پیدا می کند (اوهایون و شاتزبرگ، 2010). در جامعه آماری ایرانی اختلال اضطراب اجتماعی در سنین 25-18 سالگی شایع تر از سنین بالاتر بود، در اینجا جنسیت در نظر گرفته نشده است (محمدی و همکاران، 2006). اما در جامعه آماری کره تأثیر سن یافت نشد (لی، واک، یاماموتو، هی، کیم، هان و همکاران، 1990)، در حالی که مطالعات دیگر به بررسی تأثیر بالقوه سن نپرداخته بودند (اینکو و همکاران، 2006؛ پاکریو و همکاران، 1998).

علاوه بر این در نمونه ای از افراد مسن تر که به گروه 70 ساله و 78 ساله و بالاتر تقسیم شده بودند شیوع 5/3 درصدی وجود داشت (کارلسون، کلن فلت، سینگستروم، وارن، استلینگ، گوستافسون و همکاران، 2009)، با این حال 9/1 درصد از نمونه مبتلا به اختلال اضطراب بودند که واجد تمام ملاک های تشخیصیDSM-V (1994) بودند و 6/1 درصد دیگر واجد تمام ملاک ها به جز بینش لازم بودند (تشخیص ترس به عنوان ترس غیرمنطقی یا افراطی). هیچ گونه تفاوت مرتبط با جنسیت یا سن وجود نداشت. با توجه به موارد فوق شاید چنین بنظر می رسد که اختلال اضطراب اجتماعی در سنین بالاتر به اندازه سنین پایین تر شایع نیست.

شروع

V (1994) گزارش کرده که اضطراب اجتماعی در اواسط نوجوانی و گاهی در دوران کودکی بروز می کند که اصولاً به این خاطر است که در این سنین انتظار می رود افراد به مهارت های اجتماعی شکل بدهند. در این راستا یک مطالعه (هیمبرگ، استین، هیریپی و کسلر، 2000) یک نمونه اجتماعی آمریکایی را بر اساس تاریخ تولد افراد طبقه بندی کرد. سپس سن مربوطه برای شروع اختلال اضطراب اجتماعی و ترس های اجتماعی خاص را تخمین زد. مؤلفان دریافتند که شیوع اختلال اضطراب اجتماعی همبود برای گروه همگن جوانتر بیشتر از گروه همگن مسن تر است که البته برای ترس از صحبت کردن معنی دار نبود. بیشترین فراوانی شروع ترس از صحبت کردن در سال های نوجوانی و نادرترین آن بعد از 20 سالگی بود. با این وجود در ترس های اجتماعی عمومی سن شروع قبل از نوجوانی بود و تا بعد از 20 سالگی (اواسط دهه دوم زندگی) ادامه می یافت. این مطالعه نشان داد که اخیراً افزایشی در تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی وجود داشته است اما شروع آن هم چنان با سال های پیش از نوجوانی ارتباط دارد.

همبودی بیماری

در رابطه با همبودی بیماری مشخص شده اختلال اضطراب اجتماعی اکثراً با افسردگی، اختلال اضطراب تعمیم یافته، اضطراب های خاص، اختلال پانیک یا وحشت و گذر هراسی همراه است. در یک نمونه اروپایی (اوهایون و شاتزبرگ، 2010) 5/19 درصد از افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی مبتلا به اختلال افسردگی اساسی همبود و 3/38 درصد مبتلا به سایر اختلالات اضطرابی نظیر اختلال استرس پس از سانحه ، اختلال اضطراب تعمیم یافته و اختلال هراس بودند. در یک نمونه ایرانی (محمدی و همکاران، 2006) شایع ترین اختلال همبود، اضطراب های خاص بودند که در 7/66 درصد از جامعه آماری اضطراب اجتماعی بروز کردند.

به علاوه اضطراب اجتماعی علاوه بر اختلالات اضطرابی و خلقی با مشکل مصرف مواد نیز همراه بود. در یک مطالعه طولی با یک نمونه آمریکایی که با ملاک های DSM-III -R تشخیص داده شده بود اختلال اضطراب اجتماعی در کودکی و زمان بلوغ پیش بین وابستگی به الکل و مواد مخدر در 30 سالگی بود. این از جنسیت، اختلالات خلقی، اختلال سلوک ، سایر اختلالات اضطرابی و مصرف الکل برای بار اول جدا بود. بالاخص اینکه کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی 56/1 برابر افراد فاقد اضطراب اجتماعی وابستگی به الکل و 94/1 برابر وابستگی به مواد مخدر را نشان می دهند (بوکنر، اشمیت، لانگ، اسمال، اسلاچ و اوینسان ، 2008). این مطالعه نشان داد که اختلال اضطراب اجتماعی می تواند یک عامل خطر برای وابستگی به مواد و نه برای سوء مصرف آن باشد، زیرا افراد دچار اضطراب اجتماعی وابسته به مواد می شوند تا اضطراب خود در موقعیت های اجتماعی و نه به طور عمومی را کاهش دهند.

علاوه بر این اضطراب اجتماعی با فکر خودکشی همراه بوده است. در کشور هلند 4796 نفر مبتلا به اختلال وسواسی جبری، اضطراب های ساده، اختلال اضطراب اجتماعی، گذرهراسی و اختلال هراس(DSM-III-R) از نظر اندیشیدن به خودکشی و اقدام به خودکشی غربال شدند. 25% از افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی اندیشه خودکشی و 7/27 درصد اقدام به خودکشی را گزارش کردند. این مطالعه دریافت که اختلال اضطراب اجتماعی یک ریسک فاکتور برای اندیشیدن به خودکشی است، اما رابطه بین اضطراب اجتماعی و اقدام به خود کشی به واسطه اختلالات همبود تعدیل می شود (سارین، کاکس،آفیفی، دی گراف، آسموندسون، تن هاو و همکاران، 2005). با این حال این مطالعه اختلال شخصیت اجتنابی را بررسی و کنترل نکرد. به احتمال بیشتر اختلالات شخصیتی با فکر و اقدام به خودکشی ارتباط دارند. از این رو به طور قطع نمی توان گفت که این نتایج فقط با اضطراب اجتماعی مرتبط بوده اند، یا با اضطراب اجتماعی و یا با اختلال شخصیت اجتنابی ارتباط دارند.

 

میزان بالای همبودی مورد بحث به خصیصه های شخصیتی اطلاق پذیر است. یک مطالعه بر روی دوقلوهایی از یک نمونه اجتماعی مستقر در امریکا دریافت که خصیصه های شخصیتی نظیر نوروتیسم، برون گرایی و بدعت جویی بر همبودی اختلال درونی سازی و برونی سازی تأثیر دارد (خان، جاکوبسون، گاردنو، پرسکات و کندلر ، 2005). مؤلفان دریافتند که نوروتیسم 45-20 درصد از همبودی در اختلالات درونی سازی نظیر اضطراب اجتماعی را توجیه می کند. این نتایج به هنگام کنترل از نظر جنسیت ثابت بودند. این مطالعه نشان داد که خصیصه های شخصیتی می توانند همبودی را متأثر سازند، اما گزارش نکرد که آیا شرکت کنندگان دوقلو تک تخمکی یا دو تخمکی بودند و آیا ژنتیک تأثیری بر همبودی داشته یا خیر.

 

4-4- جنسیت و عوامل دموگرافیک DSM-IV (1994) گزارش کرد که در نمونه های اجتماعی، اختلال اضطراب اجتماعی در زنان شایع تر از مردان است. با این حال در جامعه ی بالینی پیشنهاد این کتاب راهنما بر این مبناست که یا تعداد آنها برابر است یا تعداد مردان بیشتر است. مطابق با آن در یک نمونه در سئول 03/1 درصد از زنان بر اساس ملاک هایDSM-III (1980) مبتلا به اضطراب اجتماعی بودند اما این برای مردان صفر بود. در ضمن معلوم شد زن بودن رابطه ی مثبتی با اضطراب اجتماعی دارد (آکاترک، دی گراف، ون استارتن، هاو و کویج پرز، 2008؛ استین و کین،2000). با وجود این مطالعات دیگر نتوانستند اثر جنسیت را در جامعه آماری کلی و در نمونه ای از سالمندان سوئدی (کارلسون، کلن فلت، سینگستروم، وارن، استلینگ، گاستافسون و همکاران، 2009) پیدا کنند.

کالوت، اوروئه، کامارا و هانکین (2013) نیز در نتایج پژوهش خود گزارش کردند که دختران نسبت به پسران علائم اضطراب اجتماعی بیشتری را نشان دادند. بعلاوه تأثیرات فرهنگی و اجتماعی هم می توانند در تفاوت های جنسیتی در میزان شیوع نقش داشته باشند. از نظر عوامل دموگرافیک مشخص شد اضطراب اجتماعی در نواحی شهری نسبت به نواحی روستایی در جامعه آماری نظامی ایرانی میزان شیوع بیشتری دارد (محمدی و همکاران، 2006). عوامل دیگری که با اضطراب اجتماعی رابطه مثبتی داشتند گریز از مدرسه و عدم موفقیت تحصیلی بودند (هیمبرگ و همکاران، 2000؛ اینکو و همکاران، 2006).

لذا تحقیقات بیشتر با روش شناسی های ثابت تر باید به بررسی تأثیر عوامل دموگرافیک بر روی اضطراب اجتماعی و اختلال اضطراب اجتماعی بپردازند. 2-1-5- پیش بینی های دوره رشد مطالعات اندکی به بررسی پیش بینی های پایداری و عواقب SAD در کودکان و نوجوانان پرداخته اند. در یک مطالعه طولی بر روی نوجوانان مبتلا به SAD که ارجاع نیافته بودند معلوم شد که کمبود گرمای عاطفی و کارکرد خانوادگی بد(توسط نوجوانان و والدین گزارش شده اند) به تنهایی و در ترکیب با آسیب شناسی روانی والدین، پایداری SAD را پیش بینی می کنند (ناپ و همکاران، 2009).

آگاهی از عوامل تأثیرگذار بر دوره یا پیامد SAD در بزرگسالان بیشتر از آگاهی مرتبط با آن در کودکان است (کلر ،2003). به عنوان مثال دی ویت،اگبورن، اوفورد و مک دونالد (1999) دریافتند که در نمونه ای از شرکت کنندگان 64-15 ساله، آنها که دچار یک ترس بودند به احتمال سه برابر بیشتر از آنها که دچار 4 ترس یا بیشتر بودند بهبود حاصل می کنند. روی هم رفته بیشتر مطالعات دوره رشدی ثابتی را برای SAD در کودکان و نوجوانان نشان می دهند. هم چنین گزارش هایی در مورد یک دوره ی منقطع و نشانه های اوج و زوال در امتداد پیوستار سطوح زیر آستانه ای و آستانه ای موجودند. فقط چند مطالعه طولی مختصراً به بررسی رشد SAD در نوجوانی پرداخته اند و پیش بینی های بالقوه دوره رشدی را به حساب آورده اند. دانش و آگاهی بسیط از پیش بینی های دوره رشد و پایداری SAD برای پیشگیری از عواقب منفی اهمیت زیادی دارند.


دو فایل ارزشمند با مشخصات:

فایل اول:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
تعداد صفحه: 46 صفحه
نوع فایل: word کد Mb561
فایل دوم:
منابع: دارد
پژوهش های داخلی و خارجی: دارد
تعداد صفحه: 93 صفحه
نوع فایل: word کد Mb132

خرید و دانلود فوری این فایل

قیمت : 39000 تومان





فروش ویژه پنج فایل دلخواه

آیا فایل های بیشتری نیاز دارید؟ ... آیا تخفیف می خواهید؟ ...

با پرداخت حق اشتراک به مبلغ 64000 تومان فایل های دلخواه خود را از این سایت دانلود کنید.

با پرداخت 64000 تومان حق اشتراک: تعداد 5 فایل دلخواه خود را از بین همه فایل های سایت انتخاب و دانلود کنید:

 

فایل های سایت عبارتند از:

 فایل مبانی نظری روانشناسی و مدیریت و... با لیست منابع

فایل مقالات پیشینه تحقیق با لیست منابع

فایل word مقالات بیان مسئله با لیست منابع

فایل word پروپوزال های باکیفیت و عالی با لیست منابع (عنوان همه پروپوزال ها)

و فایل های پاورپوینت و ...

فایل های تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

 برای خرید حق اشتراک کلیک کنید...


نکته مهم: با خرید حق اشتراک تا یکسال فرصت دارید با ارسال شماره تراکنش به ایمیل زیر ده فایل را دریافت کنید.

اگر مشکلی در دریافت فایل داشتید ایمیل بزنید:

iranprojhe@gmail.com

یا در ایتا پیام بدین. ارسال مستقیم پیام در ایتا

کد فایل را حتما بفرستید

یا