موارد استفاده : تحقیق و آموزش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 62 صفحه
شماره فایل : 584 mg
حوزة رقابت، سازمانها را مجبور میسازد كه با نیاز به كارایی روبرو شوند و آنها را تشویق كنند، از مدیریت دانش برای ارتقاء و عوامل هوشمند استفاده كنند و همچنین آنها را قادر میسازند كه از امكانات و ابزارهای تكنیكی استفاده بیشتری نمایند.
سازمان میتواند بعضی از داراییهای غیر محسوس خود را اندازهگیری نماید و از نسبتهای غیرمالی و یا شاخصهایی برای اندازهگیری كارایی مدیریت سود جویند. بسته به مهمترین فرایندهای تولید كننده ارزش، هر سازمانی مجبور است كه این داراییها را انتخاب نماید تا مبنایی برای مقیاس داشته باشد و همچنین شاخصهای سودمندی داشته باشد. اندازهگیری داراییهای غیرمحسوس كار آسانی نیست، زیرا نه تكنیكهای ویژهای وجود دارد و نه معیارهای ارزیابی.
به علاوه مدیریت نیازمند بدست آوردن صلاحیتها و یا كیفیتهاست كه سیستمهای اندازهگیری را ایجاد و خصوصیات مشكلات موجود در قلمرو مسائل نامحسوس را بشناسد. بر طبق خصوصیات جاری، اقتصاد دانش در حال بروز باید به حساب آورده شود. به عنوان مثال بعضی از سازمانها مثل شركتهای تكنولوژی پیشرفته و شركتهای خدمات حرفهای از قبل در حال تجربه تأثیرات اقتصاد دانش هستند. مدیریت دانش مستقیماً به قدرت رقابتی دانش یك سازمان مربوط است و در حقیقت دانش موجود میتواند با آنچه یك سازمان باید برای اجرای استراتژیك خود بداند، مقایسه شود و نیاز به كارایی سازمانی و استفاده از توسعه دانش فراگیر را برای نیل به سطح قابل قبولی از فرایند مدیریت دانش برمیانگیزاند.
مزایای ناشی از مدیریت دانش، بستگی به نوع كاربرد دانش دارد، به عنوان مثال به علت فعل و انفعالات متقابل پایین دانش از قبل آماده شده، انتشارات الكترونیك (مثل تكست بوكسها، سرفصل و دروس الكترونیك) میتوانند راه مؤثری در صرفهجویی هزینه یا افزایش كارایی باشد. از سوی دیگر كاربردهایی كه خاصیت واكنش بیشتر دارند، حمایت برای حل مشكلات ایجاد میكنند و همچنین برای ایجاد خلاقیت و ایجاد محصولات جدید، مدیریت باید بین كارایی مدیریت دانش، تعهد عملیات هوشمند و عملكرد ابزارهای فنی، یك تعادل پایدار برقرار نماید.
یك تركیب متناسب از منابع هوشمند میتواند به مدیران كمك كنند تا مشكلات را بهتر پیشبینی نموده و تلاشهای ابتكاری را هدایت نمایند و به كارایی بیشتر مدیریت دانش یاری رسانند، ضمن آنكه بر دسترسی به اهداف سازمانی تمركز داشته باشند. بر مبنای مجموعهای از ابزارهای فنی SDSS (كار گروهی و واسطهها، عوامل یكپارچهكننده سیستم، نرمافزار و سختافزار) سازمانها میتوانند تلاش نمایند كه یك رهیافت جدیدی برای نیل به سطوح بالاتر، تصمیمات استراتژیك یكپارچه، كارایی سازمانی و عملكرد مدیریت دست یابند (قربانی، 77، 1386).
ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.