موارد استفاده : تحقیق و آموزش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 29 صفحه
شماره فایل : 111 mg


قسمتی از این مقاله:

دیدگاه "پیربوردیو" بوردیو سرمایه اجتماعی را یکی از اشکال سرمایه می داند. سرمایه از نظر او سه شکل بنیادی دارد: سرمایه اقتصادی که قابلیت تبدیل به پول را دارد و می تواند به شکل حقوق مالکیت نهادینه شود، سرمایه فرهنگی که در برخی شرایط به سرمایه اقتصادی بدل می شود و به شکل کیفیات آموزشی نهادینه می گردد و سرمایه اجتماعی که از الزامات اجتماعی (پیوندها) ساخته شده است، و تحت برخی شرایط به سرمایه اجتماعی تبدیل می شود و ممکن است در شکل عنوان اشرافی نهادینه شود.

او به این نکته که ایجاد و اثربخشی سرمایه اجتماعی بستگی به عضویت در یک گروه اجتماعی دارد که اعضای آن مرزهای گروه را از طریق مبادله اشیا و نمادها بنیان نهاده اند فرد با عضویت در گروه در مالکیت شبکه با دوامی از روابط نهادی شده بین افراد که در خود منابع بالقوه و بالفعلی (سرمایه اجتماعی) برای او دارد شریک می شود. او با این شیوه استفاده از سرمایه اجتماعی، نوعی توپولوژی اجتماعی را فراهم می کند که در آن موقعیت افراد با توجه به داشته های آنها از سرمایه های موجود اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مشخص می شود.

دیدگاه "جیمز کلمن" "کلمن"نیز مفهوم سرمایه اجتماعی را از اقتصاد جامعه شناسی آورد. او این شکل از سرمایه را مولد می داند و امکان دستیابی به هدف های معینی را که در نبود آن دست نیافتنی است، فراهم می سازد. کلمن سازمان اجتماعی را پدید آورنده سرمایه اجتماعی می داند. به زعم او سرمایه اجتماعی چیز واحد نیست بلکه انواع گوناگونی است که دوجنبه مشترک دارند: نخست، شامل جنبه ای از یک ساخت اجتماعی هستند و دوم کنش های معین افرادی را که در درون ساختار هستند تسهیل می کنند. سرمایه اجتماعی سبب می شود تا هزینه دستیابی به انها تنها با مصرف هزینه های زیاد امکان پذیر می شود.

بدین گونه کلمن بر سودمندی سرمایه اجتماعی به عنوان منبعی برای همکاری، روابط دو جانبه و توسعه اجتماعی تأکید می ورزد. از نظر او عواملی که سبب ایجاد و گسترش سرمایه اجتماعی می گردند عبارتند از: دیدگاه "کلمن لوری" چهارمین منبع معاصر در مورد سرمایه اجتماعی، اثری از اقتصاد دانی به نام گلن لوری است.

لوری در بستر انتقاد از نظریه های نئوکلاسیک نابرابری نژادی درآمدی و تبعات سیاسی آن نظریه ها به مفهوم سرمایه اجتماعی رسیده. لوری استدلال می کند که نظریه های اقتصاد ارتدوکس، بیش از حد فرد گرایانه اند و منحصراً به سرمایه انسانی انفرادی و بر ایجاد میدانی هموار برای رقابت مبتنی بر چنین مهارت هایی توجه کرده اند.

ممنوعیت های قانونی بر علیه سلیقه های نژادی کارفرمایان و اجرای برنامه های نابرابری ها از نظر لوری، به دو دلیل می توانند تا ابد ادامه یابند. دلیل اول فقر موروثی والدین سیاه پوست است که به شکل سطح نازل تر امکانات مادی و فقر فرصت های آموزشی به فرزندان شان انتقال خواهد یافت. دلیل دوم ارتباط ضعیف کارگران سیاه پوست به بازار کار و بی بهره بودن آنان از اطلاعات درباره فرصت هاست.

ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.