موارد استفاده : منبع کمکی انجام پژوهش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 37 صفحه
شماره فایل 670


قسمتی از این مقاله:

كاربرد هوش معنوی در زندگی فرد میتواند ارتباط شخص را با خود، دیگران و خدا و به خصوص پرورش خودآگاهی فرد تسهیل كند. با تكیه بر اعتقادات فرد، هوش معنوی قادر به تسهیل و ارتقاء آگاهی و احساس ارتباط با خدا و حضور خدا میشود( نازل، 2004). استفاده از هوش معنوی در رهبری سازمان، توجه به تلفیق و كاربرد معنویت در عملكرد سازمانی و اثربخشی رهبری رشد فزآینده ای یافته است( آمرام، 2009). زمانیكه افراد، اشتباهات درونی خود را عمیقاً درك كنند، آن را تكرار نخواهند كرد و از ترس و آشفتگی در برابر تغییر رها خواهند شد كه این عمیق ترین سطح هوش معنوی است.

ادواردز (2003) سوالی به این صورت مطرح كرد كه ”آیا استفاده از معنویت برای حل مشكلات دلالت بر این دارد كه مجموع هایی از مشكلات به طور ویژه می توانند به وسیله معنویت فرد حل شوند“، و ”همچنین اثربخشی این شكل مسأله در مقابل شكل های گوناگون غیر معنوی مورد پرسش قرار گرفت“. در این راستا امونز (2000) و مك هاوك (2002) بیان كردند كه از هوش معنوی میتوان برای حل مشكلات روزانه استفاده كرد، در حالی كه ولمن (2001) هوش معنوی را اصولاً در جهت حل مسائل وجودی و اخلاقی دانسته است. ادواردز نیز بین استفاده از هوش معنوی برای حل مشكلات و استفاده از آنها در حل مسائل غیر معنوی تمایز قائل می شود.

برای مثال فردی كه در پایان عمر خود به سر می برد ممكن است ارزشهای معنوی و اعتقادات وجودی برای روشن كردن احساس معناداری در این مرحله از زندگی را آزمایش كند. این فرایند می تواند جلوهای از هوش معنوی باشد، اما نكته مهمی كه این دیدگاه از آن چشم پوشی می كند آن است كه یك فرد معنوی، همه ابعاد زندگی اش معنوی خواهد بود. ایده جداسازی موضوعات و مشكلات معنوی از غیرمعنوی، برای به كارگیری استراتژی های متفاوت حل مسأله، چالش پذیر است.

جستجو برای معناداری و دیدن مفهومی بزرگتر از زندگی میتواند تقریباً هر واقعه و تجربه زندگی را در برگیرد. به طور مشابه، بعضی از توانایی ها و صفات هوش معنوی مثل حكمت، خودآگاهی، استدلال خلّاق، كمال، دلسوزی و پرسش سئوالات”چرایی“، میتواند با موضوعات و مشكلات بالاتری، جدای از موضوعات معنوی یا وجودی، مرتبط باشند. مثلا آنها میتوانند برای مفهوم سازی و تحلیل رابطه مشكلات و همچنین برای برنامه ریزی وفرمول بندی سیاستهای سازمان و بیانیه های ماموریت سازمانی به كارگرفته شوند(نازل، 2004).

ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.