موارد استفاده : منبع کمکی انجام پژوهش
منابع فارسی: دارد
منابع لاتین: دارد
پیشینه داخلی جدید: دارد
پیشینه خارجی جدید: دارد
نوع فایل: Word قابل ویرایش
تعداد صفحه: 66 صفحه
شماره فایل 621


قسمتی از این مقاله:

معنا خواهی پایه ای ترین نیروی انگیزش در انسان است. انسانها با این نیاز روبرو هستند كه معنای همه لحظات زندگیشان را بدانند. فرانكل می گوید : در جستجوی معنا بودن نیروی اولیه زندگی برای یك نفر است معنای زندگی هر فرد خاص خود اوست و اوست كه می تواند آن را تحقق بخشدو اگراین كار را انجام دهد این نیازش ارضا می شود و به ارزش زندگیش خواهد رسید.او همچنین خود شكوفایی رایك اثر جانبی معناخواهی می داند و زمانی انسان به خود شكوفایی می رسد.

كه به نیاز معنا خواهی خود تحقق بخشد )نیلسون جونز ، 2001 ؛ ترجمه : بهفر 1384 ..فرانكل )اغلب می گوید كه معنا را باید پیدا كرد ، نمی توان آن را به كسی عرضه كرد. راهنمای مراجعان در جستجوی معنا ، ضمیر ناخودآگاهشان است « اگر قرار است مراجعان به ده هزار فرمان و دستوری كه در ده هزار موقعیت زندگی نهفته است گوش سپرده و از آن اطاعت كنند» باید به ندای و جدانشان توجه كنند. اگر چه درمانگرها نمی توانند خودشان هدف زندگی مراجعان را برایشان تعیین كنند. اما می توانند نمونه های متنوعی از تعهد خود در جستجوی معنا را ارائه دهند .

پرسش درباره معنای زندگی باید به خود شخص برگردانده شود یعنی هر فرد باید خود را در برابر این پرسش قرار دهد كه « زندگی برای اوچه معنایی دارد؟» برای یافتن معنا در زندگی بهتر است از خود بپرسیم كه « نسبت به زندگی چه وظایفی داریم؟» نه « از زندگی چه انتظاری باید داشت؟» در این صورت وظایف خود را نسبت به زندگی در می یابیم و مسئولانه در جهت تحقق آن تلاش می كنیم به عبارت دیگر زندگی برای ما با هدف و با معنا میگردد )فرانكل ، 1967، ترجمه : معارفی،1384).بلكه( خدای ضمیربشر ) است خدای قلب است .

فرانكل معتقد است كه خودشكوفایی منوط به تعالی نفس است. از نظر فرانكل ، بعد معنوی انسان از طریق تعالی نفس قابل حصول است. به این ترتیب ، مردم از محدوده خویشتن زیست شناختی و روان شناختی خود فراتر می روند و صاحب ارزش های خاصی می شوند و معنای زندگی خویش را می یابند.

انسان ها فقط با تعالی نفس می توانند خویشتن حقیقی را بیابند )شارف ؛ ترجمه: فیروزبخت ، 1383).فرانكل پایه ای ترین نیاز انسان ها را در جستجوی خود بدون معنا نمی داند بلكه در جستجوی معنا بودن می بیند و هویت انسان فقط در خلال واقعیت بخشیدن به معنای زندگی قابل دست یابی است قصد مفرط " و "خویشتن نگری مفرط " دو عامل عمده اند برای آن كه انسان به دنبال تعالی خویشتن نباشد.

خویشتن نگری مفرط یعنی این كه فرد بیش از اندازه در مورد مشكلات خود بیاندیشد و قصد مفرط یعنی این كه فرد توجه بیش از اندازه برای رسیدن به بعضی از خواسته هایش داشته باشد (نیلسون ، حونز،2001 ؛ ترجمه سروری،1383)

ادامه مقاله به طور کامل در فایل اصلی موجود است.